جهانهای موازی
موجوداتی که در این دنیا منقرض شدهاند، تکامل یافته و اکنون در عالم دیگری زندگی میکنند. از طرفی در جهانهای دیگر، احتمال میرود که ما انسانها نیز منقرض شده باشیم. زمانی که یک فیزیکدان شی را اندازهگیری میکند، دنیا به دو جهان مختلف تقسیم میشود تا با هر کدام از نتایج احتمالی آن مطابقت پیدا کند؛ بنابراین یک دانشمند در یک دنیا آن شی را بر حسب شکل موجی اندازهگیری میکند و همان فرد در جهانی دیگر آن شی را به عنوان ذره اندازه میگیرد. این نظریه همچنین توضیح میدهد که چطور یک ذره را میتوان در بیش از یک حالت اندازه گرفت. اما تفسیر جهانهای متعدد Everett میتواند کاربردهایی فراتر از سطح کوآنتومی داشته باشد.
اگر یک عمل بیش از یک نتیجه احتمالی داشته باشد، آنگاه (بر فرض آنکه تئوری این دانشمند صحیح باشد) زمانی که آن عمل رخ میدهد، دنیا به دو جهان تقسیم میشود و این مسئله زمانی که فردی تصمیم میگیرد کاری را انجام ندهد نیز صدق خواهد کرد. جهان موازی یا واقعیت جایگزین فرضیهای در بارهٔ وجود واقعیتهای جداگانه در کنار واقعیت کنونی است.
گروه خاصی از جهانهای موازی مولتیورس نامیده میشود، اگرچه این اصطلاح نیز میتواند برای توصیف جهانهای موازی که واقعیت را تشکیل میدهند مورد استفاده قرار گیرد. با وجود اینکه عبارتهای جهان موازی و واقعیت جایگزین را میتوان بیشتر جاها به جای هم به کار برد، گاهی اوقات واقعیت جایگزین به مفهوم ضمنی دیگری نیز اشاره دارد که حاکی از آن است که واقعیت بدیل دیگری از خود ماست. اصطلاح جهانهای موازی عمومیتر است و معنای ضمنی رابطه یا عدم رابطه با جهان خود ما را در برندارد.
جهانهایی که در آنها بسیاری از قوانین طبیعت متفاوت هستند - برای مثال در آن هیچ محدودیت نسبیتی وجود ندارد و سرعت نور را میتوان پشت سر گذاشت - را میتوان در شمار جهانهای موازی به حساب آورد ولی اینها واقعیت جایگزین نیستند. تعریف درست جهانهای موازی در مکانیک کوانتومی به صورت «جهانهایی است که از یکدیگر تنها توسط یک رویداد کوانتومی جدا میشوند».